حرص و طمع، عامل سلب آرامش

پدیدآورخلیل منصوری

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 2823 بازدید
حرص و طمع، عامل سلب آرامش

خليل منصوري
بي گمان آدمي در پي آرامش است و در اين راه از همه چيز خود مايه مي گذارد. بسياري از مردمان با آن كه برخوردار از آسايش هستند ولي به جهت منش و خوي آزمندي، رنگ آرامش را نمي بينند و همواره در رنج و عذاب روحي به سر مي برند.
فزوني خواهي و حرص بيش از اندازه و طمع موجب مي شود كه آنان از آن چه دارند لذت نبرند و همواره در جست وجوي آن چه دور از دسترس ايشان است تلاش بيهوده كنند و از آن چه دارند به خوبي بهره مند نگردند. اين گونه است كه انسان آزمند ذلت و خواري را به خود مي پذيرد و از عزت و كرامت و شرافت دور مي شود.
قرآن براي انسان حريص نشانه هايي را بيان مي كند كه نشانگر تاثير مخرب و زيانبار حرص و آز بر شخصيت و منش و رفتار اوست.
در تحليل قرآني، آزمند براي گردآوري بيشتر مال و زراندوزي، خود را به ذلت و خواري گرفتار مي كند و در اين راه آن چنان راه افراط را مي پيمايد كه اين حقارت و ذلت را نمي بيند. (فجر آيه 16 تا 17) ريشه اين گونه منش را مي بايست در روح ناشكيبايي جست كه از آن چه دارد لذت و بهره نمي برد و همواره چشم به دست و مال ديگران دوخته است. (معارج آيه 18 و 19) از اين روست كه رنگ رستگاري و آرامش را نمي بيند. (حشر آيه 9 و تغابن آيه 9) و در راه ارضا و خشنودي نفس آزمند خود به مال و ارث يتيمان نيز تجاوز و دست درازي مي كند (فجر آيه 17و 20) و در انديشه بينوايان و گرسنگي آنان به خود اجازه همدردي را نمي دهد تا چه رسد كه دستگير ايشان باشد. (همان) اين گونه است كه ريشخند ديگران را به جان مي خرد (همزه آيه 1 و 2) و آخرت گريزي را اصل در زندگي خود قرار مي دهد و مي كوشد تا همه چيز را در اين دنيا براي خود كسب كند. (بقره آيه 94 تا 96) خود را برتر از ديگران يافته و به عيب جويي ديگران مي پردازد و به خود باورانده است كه تنها او صاحب علم و عقل است و ديگراني كه در پي انباشت ثروت نيستند و بخل نمي ورزند مردماني نادان و كوتاه فكرند. پس به عيب جويي و استهزاي اهل انفاق مي پردازد و خود را به عنوان ثروتمند و گردآورنده مال ستايش مي كند. (سوره همزه) بنابراين هم خود انفاق نمي كند و هم ديگراني را كه انفاق مي كنند سرزنش و نكوهش مي كند و به احكام الهي و فرمان هاي و حياني بي توجهي كرده و آنها را پشت گوش مي اندازد. (مائده آيه 42و 44)
قرآن حرص و آز را خصلت و ويژگي غريزي بشر مي داند (نساء آيه 128، فصلت آيه 49، حشر آيه 9، معارج آيه 19 و تغابن آيه 16) و حرص و ولع براي انباشت مال و ثروت اندوزي را به عنوان يك ويژگي انساني و غريزي، امري عادي بر مي شمارد كه در حكم الهام فجوري است كه تنها از راه پذيرش و عمل به الهام تقوايي مي توان آن را كنترل و مهار و هدايت كرد. (فجر آيه 20 و عاديات آيه 6و 8و شمس آيات 1 تا 10).
قرآن افزون بر ريشه يابي آزمندي انسان كه آن را غريزه طبيعي انسان براي انباشت هرچيز كمالي مي داند كه به جهت اشتباه در مصداق و يا تطبيق، انباشت مال را، امري كمالي يافته است، بيان مي كند كه عوامل ديگري مي تواند در اين جهت گيري موثر باشد و موجب شود تا آدمي به جاي كمال جويي، در مصاديق ديگر به اين سمت و سوي هدايت شود.
از جمله عواملي كه قرآن براي آزمندي انسان به سوي مال و انباشت ثروت اشاره مي كند مي توان به پندار خلود در دنيا به كمك مال و منال اشاره كرد (همزه آيه 2و 3).
حتي در مسأله آزمندي حضرت آدم (ع) مساله خلود به عنوان عامل موثر و وسوسه انگيز مطرح شده است. (طه آيه 120 و 121). در اين آيات به نقش ابليس به عنوان عامل بيروني نيز اشاره شده است تا به انسان بفهماند كه عوامل بيروني تا چه اندازه در گمراهي بشر و ايجاد جايگزين هاي وهمي و پنداري به جاي حقايق و مصاديق كمالي مي تواند نقش داشته باشد. ظلم و ستم (بقره آيه 95و 96) و نوميدي از آخرت نيز مي تواند به عنوان عوامل موثر در ايجاد اين توهم و پندار نقش آفرين باشد.
قرآن از ايمان به آخرت (معارج آيات 19 تا 26 و حشر آيه 9)، توجه به خدا و روزي رساني دايمي او (طه آيه 131) عفت نفس (همان) انفاق (همان)، نماز (طه آيه 132) و وفاي به عهد و پيمان الهي (همان) به عنوان عوامل رهايي از غريزه حرص و آز ياد مي كند و از انسان مي خواهد با بهره گيري از اين روش خود را در مسير درست هدايت قرار دهد تا به آرامش واقعي دست يابد.
به نظر مي رسد كه حتي رسيدن به آرامش دنيوي هم نيازمند توجه به اين اصول و عوامل بازدارنده و هدايت گر قوه آزمندي انسان است و هركس اگر بخواهد روي آرامش ببيند و از آن چه دارد به خوشي استفاده كند و بهره مند شود مي بايست حرص و آز را در خود كنترل و مهار كند تا بتواند رنگ آرامش را در اين دنيا ببيند.
لینک مطلب به کیهان : http://www.kayhannews.ir/860303/6.htm خلیل منصوری ( با نام حبيب آقايي منتشر شد)

مقالات مشابه

حرص

نام نویسندهمحبوبه محجوب